نظر سر سری درمورد unreal unearth
میدونم آلبوم خیلی وقته بیرون اومده ولی حقیقتا تا همین چند دقیقه پیش تو حال روحی مناسبی نبودم که بتونم گوشش بدم. و امروز احساس کردم نیاز به چیزی دارم که منو یاد خودم بندازه و به اعماق روحم ببره و چی بهتر از صدای بهشتی هوزیر ؟ همه ی آهنگا رو گوش دادم و الآن اومدم برداشت اولیه مو بگم.
دوتا آهنگی که قبلاً بعنوان سینگل بیرون اومده بودن با تم کلی آلبوم همخونی داشتن ولی خب یه مقدار هم تو ذوق میزدن. بنظرم نسبت به آلبومای قبلی داریم یه اندروی متفاوت رو میبینیم. کسی که بحران هویت و پوچی رو پشت سر گذاشته و داره معنی که پیدا کرده رو با ما به اشتراک میذاره.در عین حال که هنوز از بی قید و بندی و فرار حرف میزنه ، از مرگ میگه، از امید و عشق و زندگی هم میگه.نفرت،خشم، خون، بی هودگی ،بلا ،و تنهایی کمرنگ تر شدن. خیلی قشنگه که عشق توی این ترانه ها حداقل توی همه ی موارد دیگه اون عشق سمی و مرگ آوری که قبلاً به تصویر میکشید نیست.بلکه گاهی روی آرام خودش رو هم نشون میده.هنوز هم سرکش ،افسرده و تفکر آمیزه ولی نه اونقدر که توی صورتت داد بزنه و بخواد به خودش آسیب بزنه.بطور کلی بخوام بگم، زیرمایه ی کارهای قبلی موجوده ولی کمی رام و نرم تر شده و حالا پیچیده در قالبی از احساسات جدید، شما رو به دنیای جدیدی میبره. قبلا به سمت گور و حالا به سمت نور
در حالی که هنوز خلاقیت داره به یه حالت استیبل و سبک خاص خودش رسیده و این خود آگاهی یا به کلام دیگه خود سازی شو دوست دارم.از اینکه آزمایش کردن سبکای مختلف رو کمتر کرده یه مقدار ناراحتم البته. میدونم امکان داشت هر ترک یه جهان مختلف باشه ولی نشد.
استفاده از فولک و زبان اصیل ایرلندی هم چیزی بود که نظرمو جلب کرد. راستش تا قبل از این نمیدونستم که هوزیر این زبان رو بلده ولی خب ظاهرا هست! و چه زیبا میخونه. من واقعا شیفه ی ترانه های قدیمی ایرلندی هستم بنظرم آرامش بخش ترین و بهشتی ترین صداهای جهان هستن. انگار هارمونی محض با جهانی بالاتر از طبیعت دارن. گرچه حتی یه کلمه هم ازش نمیفهمم.
برای تمام سالهایی که منتظر آلبوم بودیم، راستش رو بگم انتظار بیشتری داشتم. دیگه خبری از شاهکارهایی مثل cherry wine و Jackie and Wilson نیست، ولی بازم قابل ستایشه.