متن و ترجمه آهنگ first time از hozier

آلبوم unreal unearth

ترانه سرا hozier

توی این آهنگ بطور شاعرانه ای به چرخه ی زندگی، داستان ارواح، زندگی دوباره و فراموشی گذشته (تناسخ) و افسانه ی یونانی جهان زیرین پرداخته میشه. جالبه اولین کلمه ی این ترانه "یادته " س درحالی که تمام آهنگ درمورد فراموشیه. درمورد اینکه چطور از یک رود مینوشی و زندگی گذشته ت رو فراموش میکنی. و این روحی که حالا پریشون شده و هیچوقت آروم و قرار نداشته حالا کسیو پیدا میکنه که اسمشو صدا میکنه و آرومش میکنه. شاید چیزی رو به یادش میاره. این وسط توسط یه گل به زندگی برمیگرده.گل چیده شده ای که شاخه هاش تو گلدون شکوفه میدن، همه برای زندگی میجنگن و درعین حال زجر میکشن. منظره قشنگیه.و جالبیش تقابل استفاره از متن انجیل و تفاسیر اساطیر یونانه.

رود لیثی که سرتاسر این آهنگ بهش اشاره میشه رودیه در قلمرو هیدیس ( جهان مردگان) و درکنار قصرش جاریه که به رود فراموشی و بی فکری معروف بود و گفته میشد هرکس جرعه ای از اون رود بنوشه همه چیز رو به فراموشی محض میسپره. خدای فراموشی هم به همین اسم شناخته میشه. و گفته میشه نوشیدن از آب این رود تشنگی رو رفع نمیکنه رو باعث میشه افراد بیشتر از حد نیازشون ازش بنوشن. یونانی ها باور داشتن به ارواح قبل از اینکه دوباره بعنوان افراد جدید به زندگی برگردن از آب این رود میدادند تا زندگی قبلیشون رو فراموش کنن.

عاشق ترانه هایی هستم که توش هوزیر به اسطوره های یونانی اشاره میکنه و حقیقتا جاشون توی این آلبوم خالی میشد اگه این آهنگ نبود. کی به زیبایی و شاعرانگی هوزیر میتونه دورترین و کمتر پرداخته شده ترین داستان ها و تمثیل ها رو وارد شعرش کنه و ازشون برای توصیف عشقش استفاده کنه؟

  • Remember once I told you 'bout
  • یادته یه بار بهت گفتم درمورد اینکه
  • How before I heard it from your mouth
  • چطور قبل از اینکه از زبون تو بشنمومش
  • My name would always hit my ears
  • اسمم همیشه به گوشم میخورد
  • As such an awful sound
  • مثل یه صدای ناجور
  • And the soul, if that's what you'd call it
  • و روح، اگه این چیزیه که بهش میگن
  • Uneasy ally of the body
  • هم پیمان پریشان بدن
  • It felt nameless as a river undiscovered underground
  • به بی نامی رودی کشف نشده در زیر زمین حس میشد

  • And the first time that you kissed me
  • و اولین بار که منو بوسیدی
  • I drank dry the River Lethe
  • من رود لیثی رو سرکشیدم و خشک کردم *
  • The Liffey would have been softer on my stomach all the same
  • گرچه نوشیدن آب رود لیفی (رودی در ایرلند) برای معده م آسون تر بود
  • But you spoke some quick new music
  • ولی تو موسیقی جدیدی رو به سرعت برام خوندی
  • That went so far to soothe this soul
  • که اونقدر پیش رفت که این روح رو آروم کرد
  • As it was and ever shall be
  • همونطور که بود و همیشه خواهد بود
  • Unearth without a name
  • از زیر خاک در اومده، بی نام (متن انجیل)

  • Some part of me must have died
  • قسمتی از من باید مرده باشه
  • The first time that you called me baby
  • اولین باری که بهم گفتی عزیزم
  • And some part of me came alive
  • و قسمتی از من باید زنده شده باشه
  • The first time that you called me baby
  • اولین بازی که بهم گفتی عزیزم

  • These days I think I owe my life
  • این روزها فکر میکنم زندگیم رو مدیونم
  • To flowers that were left here by my mother
  • به گل هایی که مادرم اینجا گذاشته (روی قبرم)
  • Ain't that like them, gifting life to you again
  • این بهشون نمیاد؟(درخورشون نیست؟) دوباره هدیه دادن زندگی به تو
  • This life lived mostly underground
  • این زندگی که بیشترش رو زیر زمین زندگی کردند
  • Unknowing either sight nor sound
  • بدون شناختن منظره یا صدایی
  • 'Til reaching up for sunlight
  • تا زمانی که برای رسیدن به نور خورشید به بالا دست بردند
  • Just to be ripped out by the stem
  • فقط برای اینکه از ساقه چیده بشن

  • Sensing only now it's dying
  • تازه احساس میکنه که داره میمیره
  • Drying out then drowning blindly
  • خشک میشه و بعد کورکورانه غرق میشه
  • Blooming forth its every colour
  • هر رنگش رو شکوفه میده
  • In the moments it has left
  • توی لحظاتی که براش باقی مونده
  • To share the space with simple living things
  • تا فضا رو با چیزای زنده ی ساده شریک بشه
  • Infinitely suffering
  • که تا بی نهایت زجر می کشند
  • But fighting off like all creation
  • ولی مثل تمام خلقت در حال جنگیدن هستند
  • The absence of itself
  • با نبود خودشون(نابودی)
  • Anyway
  • بهرحال

  • Some part of me must have died
  • قسمتی از من باید مرده باشه
  • Each time that you called me baby
  • هربار که عزیزم صدام کردی
  • But some part of me stayed alive
  • ولی قسمتی از من زنده موند
  • Each time that you called
  • هربار که صدا کردی
  • Each time that you called
  • هربار که صدا کردی

  • C'mere, ooh-la-la
  • بیا اینجا، او لالا
  • Ooh-la-la
  • او لالا
  • Whatever keeps you around
  • هرچیزی که تورو نگه داره
  • It keeps you around
  • تورو نگه میداره
  • Ooh-la-la
  • او لالا
  • C'mere, ooh-la-la
  • بیا اینجا، او لالا
  • Whatever keeps you around
  • هرچیزی که تو رو نگه داره
  • It keeps you around
  • تو رو نگه میداره

  • The last time it was heard out loud
  • آخرین باری که بلند شنیده شد
  • The perfect genius of our hands and mouths were shocked
  • نبوغ بی نقص دست ها و دهان ها مون شگفت زده شده بودند
  • To resignation as the arguing declined
  • که تسلیم بشن وقتی که بحث آروم گرفت
  • When I was young I used to guess
  • وقتی که جوون بودم حدس میزدم
  • Are there limits to any emptiness?
  • آیا برای هیچ خلائی محدودیتی وجود داره؟
  • When was the last time?
  • آخرین بار کی بود؟
  • C'mere to me, when was the last time?
  • بیا اینجا پیش من، آخرین بار کی بود؟

  • Some part of me must have died
  • قسمتی از من باید مرده باشه
  • The final time you called me baby
  • آخرین باری که عزیزم صدام کردی
  • But some part of me came alive
  • ولی قسمتی از من زده شد
  • The final time you called me baby
  • آخرین باری که عزیزم صدام کردی

*رودی در جهان زیرین تحت فرمان هیدیس (خدای مرگ و جهان زیرین) که به رود فراموشی و بی فکری معروف بود و گفته میشد هرکس از اون رود بنوشه همه چیز رو به فراموشی محض میسپره. خدای فراموشی هم به همین اسم شناخته میشه.